سلام سلام صدتا سلام
دیشب دیدم به یه بازی وبلاگی دعوت شدم گفتم امروز حتماً آپ میکنم ، بعد اومدم دیدم همه دوستای مهربونم دارن غر میزنن که چرا آپ نمیکنی ؟ این شد که گفتم زودی بیام آپ کنم .
ما امسال خونه تکونی نداریم آخه عید که اگه خدا بخواد تهران نیستیم ، بعدشم اسباب کشی داریم . پس امسال خونه تکونی امری بس بیهوده است !
نمیدونم شما از اون دسته از دوستای من هستین که بوی بهارو حس میکنین ؟ آخه هرکسی به من میرسه میگه بوی بهار به مشامم میرسه اما نمیدونم چرا من حس نمیکنم
خوب باز هم نسیم جونم ( که امیدوارم زودتر مشکلش حل بشه) ، منو به یه بازی وبلاگی دعوت کرده که خیلی خوشحالم ؛ آخه یه جورایی میتونم حرف دلمو بزنم
خوب سوال این بازی اینه : دوست دارین امسال چه عیدی و از چه کسی بگیرین ؟
من با اینکه n سالم شده اما هنوز عیدی میگیرم و عیدی های خوبی هم میگیرم ولی معمولاً بهترین عیدی رو از مامانم میگیرم . حالا مامان جونم خوب گوش کن :
من امسال دلم یه ویتارا میخواد . آخه مامان جون من چیم از پاریس هیلتون کمتره ؟ اندامم ؟ قیافه ام ؟ وضع مالیمون ؟ پس چرا عیدی من نباید یک فقره سوزوکی (موتور نه ها !) ناقابل باشه ؟ برم سرخورده اجتماع بشم خوبه آیا ؟ مامان جون تو که میدونی من از ماشین شاسی بلند خوشم نمیاد ، اما این ویتارا بدجوری تو دلم نشسته ، مخصوصاً از وقتی که یکی از دوستام خریده
ببخشید این پست یه کم با احساساتتون بازی کرد ، شما هم اگه میخواین شادیاتونو قسمت کنین ، شماره حساب بدم خدمتتون ؟
پ . ن : انقدر پریشان حال بودم که یادم رفت شما رو به بازی دعوت کنم . زود بیاین بگین شماها چی میخواین ؟